مهرسانامهرسانا، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 12 روز سن داره

مهرسانا جون

مهرسانا و دنده عقب

جدیدا مهرسانا چهار دست و پا میره نه به  سمت جلو بلکه دنده عقب تازه میره زیر مبل شروع میکنه گریه کنه به صورتی که فقط کله بیرونو تنش زیر مبله!!!!!!
23 تير 1391

مهرسانا و آش دندونی

مهرسانا امشب 7ماه و 15روزه شد.ولی اثری ازدندون نیست!خوب باید چکار کرد؟باتوجه به حرفهای قدیمیها آش دندونی باید بپزیم تا دندوناش در بیاد! حالا ما تازه امشب درست کردیم هنوز مونده تا نتیجه اش معلوم بشه!ولی خدایش خوشمزه شده بود برا مهرسانا دندون نداشت ولی یه شب مارو سیر کرد!از قضا چند وقتی هست که به فکرش بودن(منظورم خانم والده و حاج خانم بنده )که بساط آشو بچینن !از صبح هم قابلمه رو روی گازگذاشتن تا نخود لوبیا ها بپزه به قول معروف جابیفته!اینم خاطر نشان کنم که اهالی فامیل هر دوهفته یکبار(ما میگیم دوهفته یکبار شما هم بگید دوهفته یکبار!)ولی بعضی وقتها 1 ماه و 2 ماه هم میشه بستگی به بانیش داره ضیافت دعای کمیل برگذار میکنن بیشتر به خاطر صله رحمشه . آش...
23 تير 1391

مهرسانا و زردی

مهرسانا وقتی که بدنیا اومد زردیش خیلی کم بود که گفتند طبیعیه ولی روز به روز بیشترشد پس با توصیه دایی مهدیش که پزشکه آزمایش ازش گرفتیم و زردیش رو١٦.٨ بودکه میبایست پایین بیاد که خطرناک نشه با قطره بیلی نایستر شروع کردیم و استفاده از مهتابی ولی دلمون طاقت نمی اورد که منتظر جواب قطره بشیم پس بهترین حالت رفتن به بیمارستان بود هشتم ماه  محرم بود که مهرسانا رو بردیم بیمارستان چمران با کمک دایی مهدی که همین جا ازش تشکر میکنیم مجدد.سه شب مهرسانا تو دستگاه فلورسنت ٨لامپه بود اون موقع مهرسانا با اون چشم بندی که براش میزاشتن و اون گرمای دستگاه دلمونو سخت میسوزوند . بیمارستان که غذاش خوب بود ولی من از بابام که آشپز مسجد بود غذای نذری میگرفتم و...
22 تير 1391

مهرسانا و زیارت

بابای مهرسانا تصمیم  گرفته مهرساناو مامانشو رو همه زیارتهای تهران ببره تقریبا هفته ای یک زیارت تا حالا امامزاده صالح اولیش بوده که با مامانیش رفتیم . هفتع بعدش امامزاده قاضی صابر واقع در ده ونک که از نوادگان امام سجاد(ع)هست رفتیم . هفته بعدش امامزادگان پنج تن واقع در لویزان رفتیم . شاید این هفته امامزاده شاه عبدالعظیم رفتیم شاید...
20 تير 1391

تولدت مبارک مهرسانا جان

در روز دوشبه به تاریخ هفتم آذرماه 1390 (دوم محرم 1433 وبیست وهشتم نوامبر2011)در بیمارستان حضرت زینب (س)واقع در خیابان سمیه(س) نبش فرصت خدا یه فرشته ی کوچولو بهمون  داد که اسمش رو گذاشتیم مهرسانا.البته تا دو روز قبل از بدنیا اومدنش اسم نداشت!آخه میخواستیم اسمش تک باشه آخر به این نتیجه رسیدیم از سایت ثبت احوال کمک بگیریم! اینم بگم اولش واسه همه سخت بود تلفظش اما به مرور زمان این مشکل هم حل شد!
12 تير 1391
1